علم بهتر است یا ثروت در کلام حضرت علی(ع)


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



 

در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید: اباالحسن! سؤالی دارم،می‌توانم بپرسم؟

امام در پاسخ آن مرد گفت:بپرس!

مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید:علم بهتر است یا ثروت؟

حضرت علی(ع) فرمود: علم بهتر است؛زیرا علم تو را حفظ می‌کند،ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود،همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد،او نیز همان سؤال را تکرار کرد،و امام در پاسخش فرمود:علم بهتر است؛زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد.

او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست،عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

حضرت‌ علی(ع) در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.

نوبت پنجمین نفر بود.او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود،با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد.

حضرت‌ علی(ع) در پاسخ به او فرمودند:علم بهتر است؛زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت،مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند.

یکی از میان جمعیت گفت:حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند،پـوزخندی زدند.

مرد،آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد،امّا ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.

مرد ساکت شد.

همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی(ع) و گاهی به تازه ‌واردها دوخته می‌شد.

در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی(ع) وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود،پرسید:

یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود،امّا علم هرچه زمان بر آن بگذرد،پوسیده نخواهد شد.

مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آن‌گاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت:بیهوده نبود که پیامبر فرمود:من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هر چه از او بپرسیم،جوابی در آستین دارد،بهتر است تا بیش از این مضحکه مردم نشده‌ایم،به دیگران بگوییم، نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود،گفت:ازکجا معلوم! شاید این چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد،آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم! مردی که آن طرف‌تر نشسته بود،گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت این ما هستیم که رسوای مردم شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است،به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید،که امام در پاسخش فرمود:

علم بهتر است؛برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند،ولی علم،هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت،مجلس را فراگرفته بود،کسی چیزی نمی‌گفت.همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که…

نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام در حالی که تبسمی بر لب داشت،فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند،اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.

نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود،انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند.

در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود،وارد مسجد شد.

او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت.مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد،سرهایشان را برگرداندند،که در این هنگام مرد پرسید:

یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت.

با شنیدن صدای حضرت علی(ع) مردم به خود آمدند: علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند،تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند،اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند.

فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سؤال کنندگان،آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند.

هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند،صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیـا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند،به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.

 

 کشکول بحرانی،ج1،ص27.به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب،ص142




:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 461
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : سه شنبه 30 مهر 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com